کاش که با هم باشیم
| ||
ننه سرما نشسته است آن بالا زیر کرسی اش و دارد مختار نامه می بیند . و هنوز با عمو نوروز قهر است و او را از خانه بیرون کرده . . . . . تلفن را از پریز ابری خانه کشیده بیرون و موبایل یخی اش را هم خاموش کرده . عمو نوروز هم تنها پشت در نشسته . ریموت در را ندارد . گاری اش هم در پارکینک جا گذاشته . موبایلش هم شارژش تمام شده . و هر از چند گاهی در را می کوبد برای منت کشی. ولی غافل از این که ننه سرما سمعک دیجیتالش را خاموش کرده و مختار را هم صامت نگاه می کند . عمو نوروز غصه می خورد و به جای غذا ابر ها را می گذارد روی زبانش و می مکد . ننه سرما هم کمی تا قسمتی دلش برای شوهرش تنگ شده . ولی بین خودمان باشد که خیلی کینه ایست . صورت زغالی عمو نوروز از سرما کبود شده و دارد می لرزد و پشت سر تمام آیفون تصویری ها و مخترع آن لعنت می فرستد . دلش هوس باسلق کرده و تخمه ی بوداده . و این که بنشیند زیر کرسی و به شانه کردن موهای ننه سرما و برف بازی بچه های روی زمین نگاه کند . ننه سرمای این دوره و زمانه سنگ دل شده است یا خیال من که نمی دانم چرا امشب آرام نمی گیرد . . . . دلم برای عمو نوروز می سوزد که این روز ها از یاد همه رفته است .
یا علی [ جمعه 89/11/8 ] [ 11:41 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |